Mayra

May 23, 2009

This time : حافظ

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود

ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم

3 Comments:

  • واااااااااای که چه حالی کردم دیدم فارسی نوشتی. اولش فکر کردم صفحه رو اشتباه اومدم. دستت درد نکنه. کلی کیف کردم. شعر هم که محشر بود. نمی‌دونم چرا یاد دائی جان ناپلئون افتادم. اون این شعر رو می‌خوند توی قسمتی از سریال. روزهات شاد مایرای نازنین.

    By Anonymous S., at Saturday, May 23, 2009  

  • salam Mayra Jaan,

    Nice poem. I used to read hafez almost every night but I am too busy for it now. I hope you just picked the poem accidentally and there is nothing bothering you, the meaning of the poem can be a little bit misleading!

    By Blogger Ocean, at Sunday, May 24, 2009  

  • good one doostam i likyyy...

    By Blogger Nene, at Saturday, May 30, 2009  

Post a Comment

<< Home


 
Maryam's bookshelf: read

Tempted

More of Maryam's books »
Maryam's  book recommendations, reviews, favorite quotes, book clubs, book trivia, book lists