دلتنگي يا آلرژي و شايدم خستگي
كلافه ام دلتنگم خب شايدم
نمي دونم شايد خسته شايدم آلرژي فصليه شايدم از خوشيه
چند وقتيه كه گيج شدم
نميدونم شما تا حالا اين حس رو داشتين كه ندونيد كجاي دنيا قرار گرفتيد يا ميخواين قرار بگيرين
بذار يه كاره ديگه كنم بشينم و خيلي منطقي به چيزايي كه دارم فكر كنم
................
......................
ولي فايده نداره تا ندونم چي شده اين حرفا بي فايده است بايد ريشه اين دلتنگيو پيدا كنم
دارم به كلمه كم اوردن فكر مي كنم ولي نه
دوست ندارم بهش نزديك شم نه
اصولا آدم خوش بيني نيستم شايد خوش بيني كه در حد و اندازه من يا مسائل مربوط به من نبوده به خرج دادم و حالا به امروز رسيدم
شايدم چون مسائل و مشكلاتي كه من كوچكترين دخل و تصرفي در اونها نداشتم بد موقع خودشونو به من نشون ميدن
منظورم از بد موقع اينه كه حالا زوده حداقل توي اين برهه از زمان زوده
شايدم زود نيست من خيلي دير شروع كردمو از قافله عقبم اصلا كدوم قافله مگه من قراره همراه قافله باشم
به دوربرم نگاه مي كنم به آدما به برخوردا و رفتارها به قصه ها و تجربه ها ولي اون چيزي كه من ميخوام به اين راحتي ها نيست نه اين دورو برا هم نيست اينو خيلي وقته مي دونم اصلا از زماني كه به اين نتيجه رسيدم همه نتايج و استنتاجاي قبلي نقش بر آب شد
چقدر تلخ و كرخت شدم
مزه امروز من گس گسه مثل مزه يه خرمالوي كال كال
آخه من به اين موضوع معتقدم كه هر روز آدما بسته به شرايط و رشته افكارشون يه مزه ايي دارن
شيرين
شور
بي مزه
ملس
.
.
يا مثل مزه امروز من گس
واين مزه ها مدام تغيير مي كنن
نمي دونم شايد خسته شايدم آلرژي فصليه شايدم از خوشيه
چند وقتيه كه گيج شدم
نميدونم شما تا حالا اين حس رو داشتين كه ندونيد كجاي دنيا قرار گرفتيد يا ميخواين قرار بگيرين
بذار يه كاره ديگه كنم بشينم و خيلي منطقي به چيزايي كه دارم فكر كنم
................
......................
ولي فايده نداره تا ندونم چي شده اين حرفا بي فايده است بايد ريشه اين دلتنگيو پيدا كنم
دارم به كلمه كم اوردن فكر مي كنم ولي نه
دوست ندارم بهش نزديك شم نه
اصولا آدم خوش بيني نيستم شايد خوش بيني كه در حد و اندازه من يا مسائل مربوط به من نبوده به خرج دادم و حالا به امروز رسيدم
شايدم چون مسائل و مشكلاتي كه من كوچكترين دخل و تصرفي در اونها نداشتم بد موقع خودشونو به من نشون ميدن
منظورم از بد موقع اينه كه حالا زوده حداقل توي اين برهه از زمان زوده
شايدم زود نيست من خيلي دير شروع كردمو از قافله عقبم اصلا كدوم قافله مگه من قراره همراه قافله باشم
به دوربرم نگاه مي كنم به آدما به برخوردا و رفتارها به قصه ها و تجربه ها ولي اون چيزي كه من ميخوام به اين راحتي ها نيست نه اين دورو برا هم نيست اينو خيلي وقته مي دونم اصلا از زماني كه به اين نتيجه رسيدم همه نتايج و استنتاجاي قبلي نقش بر آب شد
چقدر تلخ و كرخت شدم
مزه امروز من گس گسه مثل مزه يه خرمالوي كال كال
آخه من به اين موضوع معتقدم كه هر روز آدما بسته به شرايط و رشته افكارشون يه مزه ايي دارن
شيرين
شور
بي مزه
ملس
.
.
يا مثل مزه امروز من گس
واين مزه ها مدام تغيير مي كنن